آیا حضور او در دبیرستان فرزانگان (استعدادهای درخشان)، کسب مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی، تحصیل در دانشگاه شریف و مواردی از این دست، او را سر زبانها انداخت؟ یا مثلاً دریافت دکترا از دانشگاه هاروارد و یا دریافت جایزهی معتبر فیلدز برای او اعتبار آفرید؟
- مریم، عاشق کشف راههای تازه بود
او میگوید: «من از اول عاشق ریاضی نبودم، دلم میخواست بیشتر رمان بخوانم و فکر میکردم یک روز نویسندهای بزرگ میشوم. به ریاضی، بیشتر بهعنوان یک چالش یا سرگرمی نگاه میکردم. ولی بعداً فهمیدم که از آن چالشها لذت میبرم و دوستش داشتم...»
یاسمن فرزان، یکی از همکلاسیهای مریم میگوید: «او هر مسئلهای را از راههای مختلفی حل میکرد. این موضوع برای ما خندهدار بود که چرا مریم یک مسئله را از چهار راه مختلف، حل میکند...» حتی جعفر نیوشا، یکی از معلمهای دورهی دبیرستان میرزاخانی هم میگفت او برخی سؤال های امتحانی را گاهی از شش تا هشت راه مختلف حل میکرد.
ورنر هایزنبرگ، فیزیکدان مشهور آلمانی، در کتاب «جزء و کل»، دربارهی کریستف کلمب مینویسد: «دلیل موفقیت کلمب آن بود که ساحل امن را با جسارت زیاد ترک کرد، در حالی که میدانست، راهی سفری بیبازگشت میشود. کلمب میدانست که منابع و آذوقه فقط برای رفتن کفایت میکنند و بازگشتی در کار نخواهد بود...» و شاید همین موضوع را بتوان دربارهی مریم میرزاخانی هم گفت؛ او هم دانشمندی بود که متفاوت میاندیشید و تلاش میکرد برای حل مسائل، از مسیری برود که سایرین نرفتهاند.
- میرزاخانی چند مقالهی علمی تولید کرد؟
برخلاف آنچه در برخی محافل دانشگاهی رایج شده، میرزاخانی در حدود ۲۳ سال کار جدی دانشگاهی خود تنها ۲۵ مقاله آکادمیک منتشر کرد و بد نیست بدانیم که کار تدوین و تألیف مقاله ۱۷۲ صفحهای و مشهور او در سال ۲۰۱۲ میلادی، چیزی حدود ۹ سال زمان برده است. این مقاله در کنار سایر کارهای او در زمینه توپولوژی و رویههای هذلولی، همان مقالهای بود که نام مریم میرزاخانی را به عنوان یکی از برجستهترین ریاضیدانان جهان مطرح کرد.
- پایاننامهی دکتری او چه بود؟
کار برجستهی مریم میرزاخانی در سال ۲۰۰۶ میلادی، مقایسهی هندسه سطوح ریمانی، به شمارش حلقهها (لوپها) روی سطوح با هندسه هذلولی بود. هندسه ریمانی نوع خاصی از هندسه است که با هندسهی آشنای اقلیدسی، به عبارتی آنچه از شکل و خم و گوشه و زاویهی حجمهای هندسی میشناسیم، تفاوت دارد. این نوع هندسه نه تنها در ریاضیات، بلکه در نظریههای مهم فیزیک، از جمله نظریههای ریسمان هم کاربرد دارد.
اما چیزی که علاقهی مریم را به کشف راههای جدید دوباره به ما یادآوری میکند، همکاریاش با الکس اسکین، ریاضیدان برجسته دانشگاه شیکاگو بود. این دو، پا به قلمروهای نو و مرزهای ناشناخته نهادند. مدلسازی و پیشبینی رفتار یک توپ بیلیارد در یک میز چندضلعی متغیر، اگرچه در نگاه اول یکی از مثالهای متداول سیستمهای دینامیکی محسوب میشود، اما کار میرزاخانی دربارهی پیشبینی مسیر و رفتار آیندهی توپ بیلیارد، بسیار پیچیده و دشوار بود؛ تعیین اینکه توپ بیلیارد در یک میز ایکس ضلعی که پیوسته تغییر شکل میدهد، چه سرنوشتی خواهد داشت، از جهاتی شبیه به زندگی مریم میرزاخانی و اعتبار اصلی اوست؛ اینکه او هم دوست داشت هر آن، با بیشمار متغیر پیشبینی نشده روبهرو شود و هر لحظه، مسیری جدید را برای عبور انتخاب کند.
نظر شما